ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : شنبه 9 شهريور 1392
ز : 1:14 قبل از ظهر |
+
من نمی دانم چرا شب حالت پروانه دارم
از درون خانه میل رفتن میخانه دارم
ساقیا می ده مرا حالم ببین اکنون خمارم
آرزوی قطره ای زان باده ی پیمانه دارم
زلف دلبر چون پریشان شد پریشان شد دل من
من هوای زلف آن دلدارم و آن شانه دارم
خال بالای لبش کرده مرا مدهوش و بی خود
مرغکی بی دانه هستم دیده بر آن دانه دارم
دین دل برد از کفم آن سرو قد جامه دیبا
زین سبب حال و هوای آن بت و بتخانه دارم
مقصد از میخانه و بتخانه باشد یار دلجو
من به دنیا عشق آن دلدار و آن جانانه دارم
صفای همدانی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
مرغک بی دانــــــه،
،
:: برچسبها:
مرغک بی دانه ,
شب و شعر ,
ژنرال ,
کیمیای عشق ,
خیال من ,
شب و شعر ,
غزل ,
فریبا ,
شیخ حسینی ,
ژنرال ,
,